من ، متولد اسفند 65

ساخت وبلاگ

دوستان گلم ممنون كه تا الان همراهيم كرديد اين قسمت اخر نوشته من هست و بعدش همتونو به خدا ميسپارمبا اينكه قول داده بودم زود بنويسم ولي انقدر يادواريش برام ازار دهنده بود كه واقعا نتونستم ..شايد خيلي افراد باشن كه ضربه هايي به مراتب بيشتر از من خورده باشن .من واقعا براي روزگار متاسف هستم كه بايد جور اينهمه ظلم و شكست رو بكشه ...نميدونم عاقبت من و دوستانم چي ميشه .. ولي يه چيزي رو خوب ميدونم و اون اينكه تا ابد اعتماد كردن برامون بسياااار سخت خواهد بود ..من تمام درهارو به روي خودم بستم و مسير و هدفمو عوض كردم . اينده رو نميدونم ولي الان كه تصور ميكنم ، محاله كه روزي بتونم به كسي اعتماد كنم و بخوام كه زندگي مشترك داشته باشم ..گاهي اوقات براي سرگرمي يا گذران وقت روي باورها و عقايد ديگران شروع به بازي ميكنيم و در نهايت اگر پشيمون شديم با يك عذرخواهي و توبه به درگاه خدا راهمونو اصلاح ميكنيم ! غافل از اينكه ..غافل ازينكه عذرخواهي ما نميتونه  ويرانه هاي باور يك انسان رو از نو آباد كنه ...تو اين ماجراهاي زندگيم كه فقط دو تا از اونها رو براتون خلاصه گفتم من باورهامو دادم .. حتي اون محققي كه  حقيقت رو بهم نگفت ضربه شديدي به من وارد كرد .. و باعث شد از تمام آدمها تا اخر عمر وحشت داشته باشم .... اتفاقي كه اخر ماجراي من با اين اقاي تحصيلكردهِ مومن نما افتاد،  قطعا ماجرايي جدا از حرفهاي اقاي محقق بود .. اما با نگفتن حقيقت باعث شد من تا ابد حتي به عزيزان خودم اعتماد نداشته باشم و تصور كنم هركدوم از آدمها پرونده خوفناكي پشت صحنه زندگيشون دارن ...و اما اين آقا ... قطعا لطف خدا و اشكهاي سر سجاده نمازم بود كه اين چنين دستش برام رو شد .. اونم درست لحظه اي كه با خلوص من ، متولد اسفند 65...
ما را در سایت من ، متولد اسفند 65 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sale13657 بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 5 بهمن 1401 ساعت: 12:53